loading...
پیکس اکت
پیکس اکت بازدید : 363 سه شنبه 23 آبان 1391 نظرات (0)

 بانو بهجت قاقازانی می گوید: «آماده اعزام برای شرکت در عملیات بود، قرآن را آماده کردم که از زیر آن رد شود، نگاه پدرش از او برداشته نمی شد، به پدر گفت: «بابا 23 سال است که مرا می بینی، سیر نشده ای؟» حاج محمود سرخ و سفید شد و هیچ نگفت. مهربانی عجیبی در چهره اش موج می زد، از دلم گذشت که این بدرقه ی آخر است، دلم ریخت. چشمان شروع کرد به سوختن و حس کردم اشک تا پاهایم را هم خیس کرده است. قبلاً خواب دیده بودم که محمد و علی شهید می شوند، اما نمی دانم چطور شد که آن روز وقتی علی از زیر قرآن رد شد خوابی که دیده بودم مجدداً برایم تداعی شد. آن روز علی از زیر قرآن عبور کرد و پشت سرش در را بست، اما بعد از ان هیچ وقت در خانه ی ما برای او باز نشد.»
SiteRooz.com

علی قاقازانی، به تاریخ یکم شهریور ۱۳۴۱، یعنی یک سال قبل از آغاز نهضت حضرت روح الله، در خانه عطاری از اهالی قزوین به نام محمود به دنیا آمد. فقط تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و در کنارش کارگری می‌کرد. بیست و چهار سالش که شد، دستش به ایوان عرش رسید و در چهارم دی ۱۳۶۵، طی عملیات کربلای چهار، در منطقه عملیاتی «ام‌الرصاص» از زمین کنده شد. برادرش محمدرضا ، دو سال قبل از او رفته بود و انتظارش را می کشید.

روحمان با یادشان شاد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
آدرس قبلی ما همون پیک اکت : http://picact.rzb.ir/ این وبلاگ در ساماندهی وبلاگ های ایرانی به ثبت رسیده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1102
  • کل نظرات : 201
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 333
  • آی پی دیروز : 47
  • بازدید امروز : 2,449
  • باردید دیروز : 60
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 2,509
  • بازدید ماه : 2,923
  • بازدید سال : 29,550
  • بازدید کلی : 2,342,605